محل تبلیغات شما
مادر حمید حرکت کرد به سمت خانه پدری وقتی به خانه رسید نبود هنوز که صدای شیوه و ناله بلند شد، مگر از این بدتر هم میشد حسرت دیدار پدر خود باید برای همیشه داشته باشد،به خانه که رسید هیچکس از اون استقبال نکرد نبخاطر مرگ پدر بلکه بخاطر انتخاب همسر و ترک آنها هنوز دلخور بودند، در آن همه همهمه و ناله و شیون عمو های مادر حمید سعی در سرزنش او داشتند که مادرش همه آنها را به سکوت فراخواند و گفت بس است دیگر مگر درد از این بالاتر هم هست، مشکلات گذشته را کنار بگذارید ما

داستان پسرک ماهی فروش قسمت 7

داستان پسرک ماهی فروش قسمت 6

داستان پسرک ماهی فروش قسمت 5

خانه ,ناله ,هم ,مگر ,مادر ,رسید ,و ناله ,مادر حمید ,از این ,سرزنش او ,را به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آژانس دیجیتال مارکتینگ یاراپلاس ساخت مدرسه ای با نشاط